ولا تنیا فی ذکری،!
موضوعئ که خدا از موسی خواست.
اذْهَبْ أَنْتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي آیه ۴۲،سوره طه
تو و برادرت با ایات (معجزات ) من بسوی فرعون روید و در یاد و ذکر من کوتاهی نکنید
پس از آنکه خداوند ۹ معجزه و نشان به موسی عطا نمود از او و برادرش خواست به سوی فرعون روند و او را به حق دعوت کنند . و در ضمن از ذکر نام و یاد او خود داری نکنند. یعنی همان کلید طلایی اصلی همه رازها ی آسمانی!
تجربه میر داماد
از میرداماد تجربه مشهوری وجود دارد که آثار غرقه شدن و توسل حقیقی به ذکر الهی را نشان می دهد!
همه حمد و ثنا مخصوص خدا، پروردگار جهانیان است و درود او بر سید ما محمد و خاندان پاکش باد.
در یکی از روزهای ماه جاری، روز جمعه که 16 شعبان، که ماه رسول الله است، در سال 1023 هجری(قمری) در خلوتی نشسته و مشغول ذکر پروردگارم بودم.
در میان ان که نام مبارک �الغنی� را ذکر و وِرد خود قرار داده و �یا غنی یا مُغنی� را تکرار می کردم، و به جز غوطه خوردن در حرم سرّ الهی و محو شدن در شعاع نور او از همه چیز غافل بودم، ناگهان جذبه ای قدسی به سرعت هر چه بیشتر مرا در ربود و از آشیانه بدن بیرون کشید.
حلقه های تور حواس را گسیخته و گره های دام طبیعت را باز کردم، و با بال روح در وسط ملکوت حقیقت به پرواز درآمدم و خود را چنین یافتم که جامه تن را از قالب روح بیرون کشیده و به دور انداخته، و دل را صفا و جلا داده، و جسدم را به کناری گذاشته، و کشور زمان را در نوردیده و به عالم دهر(که باطن زمان است) گام نهادم.
و آنجا دیدم مجموعه نظامات امت ها از ابداعیات (مجردات) و تکوینیات(عالم ماده) و الهیات و طبیعیات و قدسیات و هیولانیات و دهریات و زمانیات و همه اقوام کفر و ایمان و قبائل جاهلیت و اسلام از مردان و ن گذشته و حال و آینده و باقیماندگان آنان در ازل و ابد، همگی یک جا در کشور وجود گرد آمده اند،
همه آحاد مجموعه عالم امکان ریز و درشتش، کوچک و بزرگش، اثباتی و ابدایی اش در حال و آینده اش، همه و همه، دسته دسته و گروه گروه جذب آن عالم گشته و ماهیات همه آنها رو به درگاه خدای سبحان نموده و ناخودآگاه چشم به آستان او دوخته اند
و همه آنان با زبان فقر شدید و لسان هویت هلاکت زا ناله بیچارگی و فریاد دعا و تضرع سر داده بودند و او را یاد می کردند و دعا می نمودند که به فریادشان برسد و ناخودآگاه �یا غنی یا مُغنی� می گفتند.
چیزی نمانده بود که در آن ناله های عقلی و فریادهای غیبی از خود بی خود شوم ،
و از شدت حیرت و دهشت جوهر ذات عاقله خود را فراموش کنم
و از منظر نفس غایب شوم و از زمین پهناور هستی هجرت نموده و از دایره وجود یکباره بیرون روم
گه ناگاه آن حالت خلسه روحی با کمال انسی که به او داشتم رهایم کرد و همان رباینده در حالی که کمال اشتیاق به آن را داشتم و از فراقش متأسف بودم مرا در ربود و دوباره به دریای خروشان زمین و دار دروغین و فریب آباد طبیعت باز گشتم.
عالم ,بیرون ,وجود ,موسی
منبع
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت